گلدون کوچولویِ من
با دیدن دست مادربزرگش بغض کرده بود.
خودم هم که تمام مدتی ک بیمارستان بودم مراقب چشام بودم خیس نشن فرصت رو غنیمت شمردم و دختر کوچولویِ مهربونم رو بغل کردم و دوتاییمون زدیم زیر گریه...💔🌧
بعدش احساس کردم سبک شدم.
حال دوتاییمون خیلی خوب شد.
#روزنوشت📝