اقتدا بر عاشقان کن گر دلیل‌ت هست درد ور نداری درد، گرد مذهب رندان مگرد! ناشده بی‌عقل و جان و دل درین ره کی شوی محرم درگاه عشقی با بت و زنار گرد... هر که شد مشتاق او یکبارگی آواره شد هر که شد جویای او در جان و دل منزل نکرد مرد باید پاکباز و درد باید مرد سوز کان نگارین روی عاشق می‌نخواهد کرد مرد خاک پای خادمان درگه معشوق شو بوسه را بر خاک ده چون عاشقان از بهر درد هرکه‌ را سودای وصل آن صنم در سر فتاد اندرین ره سر هم آخر در سر این کار کرد... ــ سنایی ☕️