اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی‌آید که بی‌ نامِ علی تیر از کمان بیرون نمی‌آیـد علی را گر که بردارند از بین شهادت‌ها صدا از بندبندِ این اذان بیرون نمی‌آید چه رزمی می‌کند حیدر که در هنگام پیکارش صدا از دوستان و دشمنان بیرون نمی‌آید! دهانم باز شد ذکر علی سوزاند دنیا را به جز آتش که از آتشفشان بیرون نمی‌آید شنیدم شاطر عباس صبوحی گفته بی‌نامش به والله از تنور گرم نان بیرون نمی‌آید نجف میخانه‌ی شیعه‌ست، یعنی مشتری این‌جا بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی‌آید! به لطف صاحبم راضی‌ام این‌گونه که ازخانه؛سگ اهلی برای استخوان بیرون نمی‌آید چه زحمت می‌کشی بیهوده عزرائیل، از این تن نخواهـد حیـــدر کـرار، جان بیــرون نمی‌آیـد... ــ مهدی رحیمی