• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام روز و روزگارتون بخیر دست به قلم شدن توی این روزا بیشترین چیزیه که مغزم ازم طلب میکنه برای منیکه روزها و روزها با خوندن زندگینامه شهدا و خاطرات دوران جنگ هشت ساله، فکرمیکردم من آدم دهه شصتم و از تاریخ جاموندم فک میکردم از یه فرصت طلایی برای حیات واقعی عقب موندم حالا این روزا يه بهتی باهام همراهه، توی این شرایط قرار گرفتم و آنچه به تماشا نشستم واقعا غریبه... سال اخر دوران پزشکیمو میگذرونم، توی شهر غریب و دور از خانواده، خوابگاه خالی از هرکسی شده به جز ماها که جزء کادر بیمارستان حساب میشیم و باید بمونیم اتفاقا برعکس همه،من ته دلم خوشحالم که شاید این روزا بتونم به دردی بخورم خوشحالم که مثل دوران کرونا مجبور به عقب نشینی و خانه نشینی نشدم این روزا حقیقتا مرگ رو بغل بغل گوشم حس میکنم، درد دیدن نامه اعمال تا استخونمو میسوزونه اما امیدمو ناامید نمیکنه... همه اینجا در بهتن، دنبال اخبار جدید، هرکس یه نظری میده... اورژانس بیمارستانو خالی کردیم، همه درحالت آماده باش وایسادیم منتظر نجات دادن مردمی هستیم که عزیزِ قلب دیگری هستن و این رژیمِ منحوسِ خاک‌کنندهٔ محبت میخواد از وجود همدیگه محرومشون کنه... نمیگم ترسی ندارم، اما الان وقت عمل کردن به همه اون کتاب و روایتاییه که یک عمر خونده بودم... این روزا یاد شخصیت «شهید بروجردی» و «حاج احمد متوسلیان» منو سرپا نگه میداره... بالاخره فرصت جنگ با اسرائیل نصیب ما شده و این روزا، روزای عجیبیه، ولی سرشار از شور و امید و رنگ خدا... خدا کنه ازین امتحان سربلند بیرون بیایم نامه ای از طرف زهرا، از اصفهانِ همیشه زیبا :)) ✨ https://eitaa.com/m_fayaz96