• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
صدای پدافند گوش هایم را تیز میکند! به سمت پنجره میروم. برادر کوچکم دستم را می کشد و میگوید آنجا را نگاه کن یک موشک دیگر... با خوشحالی بالا میپرد و میگوید زدیمشان موشک هایشان را زدیم! صدایش در گوشم میپیچد؛ چشمانم را میبندم و خودم را در فلسطین می یابم؛ صدای انفجار خیلی وقت است که لرزه به جان بی پناهان انداخته... اینجا هیچ پدافندی امید به سرنگونی موشک ها را نمیدهد و هیچ کس برای دیدن منهدم شدنشان، چشم به آسمان نمیدوزد... . فریاد کودکان در حالیکه جسم های نحیفشان از ترس میلرزد و گرسنگی امانشان را بریده، طاقتم را طاق میکند. سر میچرخانم... مادران داغدار جسد بی جان فرزاندشان را به آغوش کشیده اند و با فریاد حسبنا الله واژه مظلومیت را برای جهانیان به تصویر میکشند. . . . صدای دوباره پدافند لحظه ای تنم را میلرزاند؛ اما نه...! خداوند ملت ایران را منتقم خون های پاک بر زمین ریخته از چنگال های شیطان اکبر قرار داده است. پس به خونخواهی این مظلومان فریاد سر میدهیم که؛ جنگ هزینه دارد؟ باشد قبول...! اما جهان بداند که این بار فرزندان حیدر، ید واحدی میشوند و شمشیر پدری شان را بر فرق یهود فرود خواهند آورد 🇮🇷🤝 نامه ای از طرف ریحانه https://eitaa.com/m_fayaz96