• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
من از شهری از این دیار نامه مینویسم که هنوز نه خونی دیده نه جنگنده ای و نه خرابه ای اما به قول دوستمون هر لحظه صدای موشک و جنگده توی سرم تداعی میشه و کل زندگیمو بهم ریخته . نگرانم واسه هموطنام واسه کسایی که برای این کشور ستاره آفریدند و خیلی سخته ببینم یکی یکی ستاره های این کشور خاموش میشن اما از میون این شلوغیا هنوز دست مهربون خدامو روی شونه هام حس میکنم من آدمی‌ بودم ک تو این شیش ماه اخیر به لطف و مهربونی خدا و وساطت شهدا از راه کجی که داشتم میرفتم به راه راست برگشتم راه حاج همت راه مهدی باکری راه مجید بربری توی این شیش ماه دنبال خودم لابه‌لای کتاب های دفاع مقدس میگشتم! میخواستم ببینم کی بودن اینهایی که برای من جونشون و دادن میخواستم ببینم براچی برای کی اینکارو کردن سعی کردم شبیهشون باشم خیلی تو این چند ماه سعی کردم خانم فیاض جان دوست داشتم یذره ام که شده شبیهشون باشم الان که جنگ شد خیلی ناراحتم از این که چرا چرا چرا چرااااا اینارو اینقد دیر شناختم چرا ؟ چرا دل ب دل رهبر ندادم ؟ خانم فیاض جان من آدمی نبودم ک دشمن و یاری کنم اما مردای خدا رم همراهی نمیکردم آدم بی طرفی بودم آدمی که مثلا دنبال صلح بود و هیچ وقت نمیگفت مرگ بر آمریکا یا مرگ بر اسرائیل اما ۳/۲۳ اینو بهم یاد داد که هیچ وقت با دشمنای خدا نمیشه صلح کرد اصلا اینا حرف تو کتشون نمیره 🙂🌑 از عید غدیر پیمانم و با خدا قدی تر کردم که با دوستاش دوست و با دشمناش دشمن باشم با آرزوی سلامتی برای اهالی ایران جان :))🌻⚡️ /نامه ای از مهدیه📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96