۱.
زمان: بیست و هفتمین روز از ماه ذیالحجه/نزدیک ظهر
مکان: ذوحسم
حر با هزار سوار به کاروان حسین علیه السلام رسید
خسته بودند و تشنه!
قطره آبی در مشکهایشان نبود.
حسین و یارانش به استقبال آمدند.
کریمانه مشک در دهان های خشکیده شان گذاشتند و طشت های آب را سخاوتمندانه مقابل اسبهایشان ....
ظهر همه نماز را به حسین علیه السلام اقتدا کردند و بعد از نماز حسین علیه السلام برایشان حرف زد...
حرفهایش بوی محبت و مهر میداد.
گله ها کرد و بعد با اشارتش عقبه بن سمعان خورجین نامه های کوفیان بدعهد راپیش پایشان ریخت!
اما
چشمهایشان ندید!
و دلهایشان نشنید...
3⃣2⃣ |
@m_fayaz96