محمد کرباسی
•┈┈••✾••┈┈• ✅ حجت‌الاسلام محمد کرباسی 🆔 @m_karbasi
🗒 بازاندیشی ساختاری ۱. آخرین سخنرانی علامه مصباح –رحمه‌الله‌علیه- در پیش از خطبه‌های نماز جمعۀ تهران در تاریخ ۲۷ تير ۱۳۸۲ ایراد شد. ایشان در این سخنرانی، از مسألۀ بنیادین آفات انقلاب گفت و به‌گونه‌ای صریح و روشن، به نقادی پرداخت. ایشان در لحظه‌ها و جمله‌های پایانی، این عبارات تعیین‌کننده و گره‌گشا را بیان کرد: «اگر ما همان راهی را که امام برای‌مان ترسیم فرموده بود - که همان راهی بود که پیغمبر خدا و ائمۀ اطهار ترسیم فرموده بودند – عمل کرده بودیم، امروز ایران قطعه‌ای از بهشت بود. متأسفانه منحرف شدیم. همۀ ما مسئولیم؛ اگر بشود استثناء کرد، به اندازۀ انگشتان یک دست. هم تودۀ مردم در انتخاب‌ها و رأی‌دادن‌های‌‌شان اشتباه کردند؛ هم مسئولین در سیاست‌های غلط‌شان و در به‌کارگرفتن نیروهای ناکارآمد – صرفاً به‌واسطۀ انتساب فامیلی و یا حزبی- اشتباه کردند.» ۲. ایشان در تحلیل یادشده، «تعلیق وعده‌های انقلاب» را به «تعلیق راه امام خمینی» ارجاع می‌دهد و می‌‌گوید مدینۀ فاضلۀ انقلاب اسلامی، موهوم و خیالی نبود، بلکه ما در مدار استقرار آن حرکت نکردیم و دچار اعوجاع‌ها و انحراف‌هایی شدیم. آن مدینۀ فاضله، تحقّق‌یافتنی و ممکن بود، و نقص به «بیراهه‌روی‌ها» و «انحطاط‌ها» و «بیرون‌زدگی‌ها»ی ما بازمی‌گردد. این در حالی است که بسیاری، ایدئولوژی انقلاب را بر جایگاه متهم می‌نشانند و آرمان‌ها و مقاصد آن را ناممکن و توهمی معرفی می‌کنند. بی‌جهت نبود که علامه مطهری می‌گفت نگه‌داشتن و تداوم‌ انقلاب از ایجاد آن دشوارتر است؛ اندکی که می‌گذرد، نیروهای انقلابی دچار سستی و کژی می‌شوند و از راهِ رفته، بازمی‌گردند. آری، نسخۀ امام خمینی، انبیایی و قدسی و شدنی بود، ولی ما نتوانستیم از این مجال تاریخی و غیبی، آنچنان استفاده‌ای ببریم و جهش تاریخی به وجود بیاوریم. ۳. ایشان هم «ساخت اجتماعی» را آفت‌زده می‌انگارد و هم «ساخت رسمی» را. جامعه نتوانست در قالب مردم‌سالاری دینی، حاکمیّت را به سوی غایات انقلابی سوق بدهد و حاکمیّت نیز سیاست‌های تجدّدی را به کار گرفت. این دو انحراف، یکدیگر را تشدید کردند و چرخۀ افولی شکل گرفت. باید تحلیل‌های یک‌سویه را کنار نهاد و به نقادیِ همزمان جامعه و حاکمیّت پرداخت. کسانی‌که مردم را می‌ستایند و تیغ نقد را فقط بر صورت حاکمیّت می‌نوازند، واقعیّت‌ها را به نفع تداومِ قدرت سیاسی خویش، نادیده می‌انگارند. اگر نظام جمهوری اسلامی در چهارچوب مردم‌سالاری جریان دارد که دارد، باید قدرت‌یابیِ متوسطان و ضعفا و حتی منحرفان و دگراندیشان را به ارادۀ مستقیم مردم نسبت داد و مردم را نقد کرد. جامعۀ ما، ساده‌ساز و زودباور است و از حافظۀ تاریخی، بهرۀ چندانی ندارد. هرچه انتخاب می‌کند، باز به بلوغ سیاسی نمی‌رسد و فقط خطاهایش را تکرار می‌کند. با تجربه، بیگانه است و آنچنان فکر می‌کند و انتخاب می‌کند که گویا در سطر نخست است. نوسان و تلاطم دارد و از شکست‌های تاریخی‌اش، اصول‌موضوعه نمی‌آفریند. ازاین‌رو، اندوختۀ معرفتی ندارد و در لحظه، زندگی می‌کند. به تجربه‌های سیاسیِ دهه‌های گذشته که می‌نگریم، هیچ اثری از روند تکاملی و صعودی نمی‌بینیم؛ چراکه جامعه به «گزاره‌های اجماعی» نرسیده است. همچنان همان سخن مهندس بازرگان دربارۀ رابطه با آمریکا، خریدار اجتماعی دارد و فروشنده‌های سیاسی، می‌توانند این جامعۀ فاقد خودآگاهیِ تثبیت‌شده را بفریبند. این یعنی جامعۀ ایران نمی‌تواند بر اساس دلیلِ تجربه، به اجماعیّاتِ ملّی دست بیابد و اسیر وسوسه و ارتجاع و تجربۀ دوباره نشود. ۴. پس وضع کنونی، «مَرَضی» و «آفت‌زده» است و نباید آن را عادی و طبیعی شمرد؛ چراکه از نسخۀ تمدّنیِ امام خمینی، غفلت شد. در واقع، ایشان حرکتِ کلّیِ انقلاب را دچار گسستگی و انقطاع نسبی می‌داند، اما در عین حال، امکان بازسازی انقلابی را نیز ممتنع نمی‌شمارد. من از همان زمان که این سخن بیان شد، بارها به این تحلیل فکر ‌کردم و به مقایسۀ آن با واقعیّت‌ها و عینیّت‌ها پرداختم و دانستم که اختلال، جنبۀ «ساختاری» دارد و زیربنایی و اساسی است و نمی‌توان آن را به علل سطحی و فرعی و ناچیز، تقلیل داد. ساخت جامعه و حاکمیّت، «بیماری‌های مزمن» دارد که در طول دهه‌های گذشته، نه‌فقط علاج نشده‌اند، بلکه بر حجم و شدّت آنها افزوده شده است. امروز متفکّران جبهۀ انقلاب می‌توانند از این افق وسیع و کلان به مسائل بنگرند و کلّیّت‌ها و کرانه‌ها را در نظر بگیرند و سازوکارهای حیات اجتماعی و منطق‌های حکمرانی را نقادی کنند. تا اطلاع ثانوی، نباید از راهکار گفت؛ چون هنوز خودآگاهی نسبت به «ماهیّت مسأله‌ها» شکل نگرفته و ما حتّی در فهم صورت مسأله، به اشتراک اجتماعی و سیاسی دست نیافته‌ایم. ✍ مهدی جمشیدی •┈┈••✾••┈┈• ✅ حجت‌الاسلام محمد کرباسی 🆔 @m_karbasi