قسمت ۴۲ همسرش عمل کرده بود و زخم بستر گرفته بود. در بیمارستان بودند که جنگ شد. بخاطر فوریت درمان مجروحین، خانمش را مرخص کرده بودند. زخم‌ها بدتر شده بود. مسئول بحران منطقه متوجه شده بود و آمبولانس فرستاده بود اما باز بیمارستان پذیرش نکرده بود. به ناچار خانمش را بیمارستان خصوصی برد. تا امروز هم صد و چند میلیون هزینه‌اش شده. اما به جای کلافگی و ناامیدی، در بیمارستان پیگیر کار بقیه هم بود. یک پیرمردِ راننده تاکسی ساده @m_o_hoseini