#جهادی_جنگ
قسمت ۵۴
با برانداز اولیهای که از خودش و خانهاش داشتم، گفتم که احتمالا آخر کار بعید نیست شوخی شوخی، تکههایی نصیب هم کنیم.
این عکس، آخر کار است، کنار دیوار مسجدی که روبروی خانهشان است.
دارد خاطره میگوید.
از پامنبریهای شهید مفتح بوده و از رزمندههای قدیمی در کسوت آرپیجی زن.
خانهی تک تک رفقای شهیدش را هم نشان داد.
از عملکرد امام جماعت مسجد در صبح حادثه شاکی بود. آن روز نگذاشته بود اهالی در مسجد اسکان کنند. به فرض صحت ادعایش، امام محله، فرصت خوبی را از دست داده.
البته آخر کار شوخیهای رفت و برگشتیمان زیاد شد. متوجهش کردم که چه این انقلاب باشد چه نباشد، ما آخوندها نامیراییم، نفعش در اتصال با ماست.
سرحال که شد، خداحافظی کردیم که به موقعیت بعدی برسیم.
پ.ن:
چون عصر عاشورا بود، وسط حیاطش روضهمان را برپا کردیم تا قضا نشود.
#جهادی
@m_o_hoseini