قسمت ۵۶ اینجا ساختمانِ کناری شهید باکوئی‌ست این خانه هم آسیب دیده و پنجره ‌هایش شکسته. درب خانه‌شان از حجم نخاله باز نمی‌شد. پشت‌بام‌شان هم پر از آوار بود. بچه‌ها کمک کردند و خانه سرِپا شد. اینجا شده بود مَقَرّ ما و همسایه‌ها. ظهر چندتا از هیأت‌های محل غذا آوردند. همسایه‌های بی‌خانمان هم جمع شدند، ما هم آمدیم و غذا خوردیم. نوبتی می‌آمدیم که همه، جا شویم. صاحب‌خانه، ماست و نوشابه خرید و از قاشق‌هایی که برای مهمان‌ها میاورند برای‌مان آورد. یعنی هویت ما را فهمیده...جهادی با کارگر فرق دارد، مهمان ماست. @m_o_hoseini