«مگر ما گفتیم به جنگلهای آمازون بروید و تبلیغ کنید!؟ آقایان نمیروند؛ میگوییم چرا نمیروید، میگویند میخواهیم درس بخوانیم! برادران! من این روش را قبول ندارم؛ ... من واللَّه این را الهی نمیدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسی و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید ... تبلیغ که اولیترین کار ماست، حوزهی علمیهی قم این کار را نمیکند!»
(در دیدار فضلای حوزه، ۱۳۷۰/۱۱/۳۰)
مشاهده در:
https://khl.ink/f/2587
،،،،،،،،،
🖇 تعلیقه:
۱. تبلیغ در دانشگاه، «استثناء» بود و در حوزه، «قاعده». رندانه و موذیانه، «حوزه» را از «جامعه» گرفتند تا بتوانند در این غیبتِ عالمانه (!)، از ساختار ذهنیِ جامعه، ایدئولوژیزدایی کنند. آنچه از مصائب فرهنگی مشاهده میکنیم از نتایج انفکاک حوزه از جامعه در اثر «تحقیر تبلیغ» است. تبلیغ، حلقۀ وصل بود.
۲. در اثر تشبّه خودخواستۀ حوزه به دانشگاه، ذهنیّت تودهای و عمومی، آغشته به «علوم انسانیِ تجدّدی» شد، نه متبرک به «الاهیات اسلامی». دین را راندند و تجدّد را خواندند. طلبه را گرفتار جزئیات ذهنی کردند و اصحابِ علوم انسانیِ تجدّدی را تصمیمسازِ تدبیر جامعه.
منبع:
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
#ما_مردم_پاکدشت
ایتا و اینستاگرام (در آینده: روبیکا، بله، سروش و آیگپ)
@Ma_Mardom_Pak