#یادداشت_مردمی
#داستانک
در صف تیپ های مد شده و از مد افتاده، نان به نرخ روز می فروختند.
یکی درآمد که: چیزی به نفرآخر نمی رسد.
چشمها صف را تا نفر آخر جستجو کردند. طولی نکشید زمزمه هایی بر علیه او برخاستند.
شاعر نگران پای در میان گذاشت که: نمی دانید مگر؟ آنکه آخر ایستاده است؛ خداست.
👈به قلم محمودرضا پیرهادی
『🇮🇷در ایتا همراه
#مامردم باشید↯
『🆔
@ma_mardom_pakdasht