🌱خرگوش کوچولو و دوستان جنگلی🐰 یک روز صبح، خرگوش کوچولو از خواب بیدار شد و دید که خورشید🌞 درخشان‌ تر از همیشه می‌تابد. او از لانه‌اش بیرون پرید و به سمت جنگل سبز🌲🌴 دوید تا با دوستانش بازی کند. در راه، 🐢لاک‌پشت آرام را دید که به سختی در حال حرکت بود. 🐰خرگوش کوچولو گفت: 🐢لاک‌پشت جان، چرا این‌قدر آرام راه می‌روی؟ لاک‌پشت لبخند زد و گفت: — چون من از مسیر لذت می‌برم و عجله‌ای ندارم! 🐰خرگوش کوچولو کمی فکر کرد و گفت: — شاید حق با تو باشد! امروز کمی آرام‌تر می‌دوم تا از زیبایی‌های جنگل لذت ببرم.🌲🌲 بعد از خداحافظی با لاک‌پشت، خرگوش به سمت رودخانه دوید و دید که روباه 🦊دانا کنار آب نشسته است. روباه گفت: — 🐰خرگوش جان، بیا کمی استراحت کنیم و داستان بگوییم. خرگوش کوچولو نشست و با روباه صحبت کرد. او فهمید که همیشه نباید فقط بدود و بازی کند، بلکه گاهی باید آرام بگیرد و از لحظات خوب لذت ببرد. آن روز، خرگوش کوچولو یاد گرفت که هم بازی کردن مهم است، هم استراحت و لذت بردن از لحظات زندگی! پایان.🪴 🧡 @maadar_khoob