هروقت حالم رو به راه نبود😢، نخای رنگی گلدوزی رو میریختم جلوم و شروع می‌کردم به گلدوزی روی پارچه🧵. انگار با هر گره‌ای که رو پارچه که می‌زدم، یه گره از دلم باز می‌شد. نزدیک غدیر بود و دلتنگ نجف و مولام بود، می‌دونستم چاره‌ش گلدوزیه. اما اینبار این گلدوزی فرق می‌کرد، کتیبه‌ای که قرار بود قشنگی دیوار اتاقم بشه. @maahed_ir