ارزيابي وضع ما و دشمن!
✅ دکتر حسن کربلايي
♻️ سرمقاله روزنامه رسالت بیست و ششم اردیبهشت ماه 97
دولت و مجلس از يک سو و ملت بزرگ و انقلابي ايران از سوي ديگر بايد همواره تحرکات خصمانه آمريکا و رژيم صهيونيستي را رصد کنند تا بتوانند موضع معقول و حکيمانه داشته باشند.
در حالي که آمريکا با خروج از برجام و فعال کردن وزارت خزانه دارياش به عنوان اتاق اصلي جنگ اقتصادي عليه ملت ما به فعاليتهاي خود شدت بخشيده است و همچنين رژيم صهيونيستي با حرکات موذيانه خود در منطقه در حال برپايي يک آتشافروزي است مجلس شوراي اسلامي نبايد با تصويب کليات لايحه جنجالي مبارزه با پولشويي فرسنگها دورتر از صحنههاي اصلي نبرد با دشمن مطالبات «اف اي تي اف» را در دستيابي به اطّلاعات مالي به صورت برخط در اختيار آنها قرار دهد.
راهاندازي "مرکز اطّلاعات مالي" که به خواسته «اف اي تي اف» از ما به بهانه جلوگيري از پولشويي صورت گرفته را ميتوان، يک پايگاه داخلي اتاق جنگ آمريکا در تهران تلقي کرد.
منظور از واژه "تروريسم" در بندهاي ت، ث، ج، ح و ... اين لايحه که بارها تکرار شده است چيست؟
آيا «اف اي تي اف» به قرائت ما از تروريسم رضايت ميدهد؟ آنها از واژه تروريسم خواست و قرائت خود را دارند و مقبوليت همان را از ما مطالبه دارند لذا چرا بايد با پاي خود وارد فرايندي شويم که هم تشديد تحريمها را پذيرا باشيم و هم به خودتحريمي بپردازيم!؟ آيا اين به معناي نصب ديدهبانان دشمن در خاک خودي نيست؟
وزير خارجه کشورمان اکنون با آغاز سفرهاي برجامي ميخواهد برجام را با تعهدات 5 کشور سرپا نگه دارد. او و معاونش گفتهاند؛ اروپا دو ماه فرصت دارد که تضمين بدهد. سوال اين است دو سال گذشته هيچ کدام هيچ تضميني ندادهاند در اين دو ماه قرار است چه اتفاقي بيفتد تا تضمينهاي لازم براي برجام گرفته شود.
سوال بعدي اين است که مرکز تصميمگيري درباره تحريمها، آمريکاست؟ وقتي آمريکا از برجام خارج شده و به هيچ يک از تعهدات خود پايبند نيست از برجام چه چيزي مانده است که ما بدون آنها بتوانيم به آن دلخوش باشيم.
ماندن در برجام يعني انجام تعهدات يک طرفه! در حالي که هيچ تعهدي از آن طرف شکل عملي به خود نگرفته است.
اين با کدام عقلانيت سياسي و ديپلماتيک سازگار است که ما همچنان متعهد بمانيم بدون اينکه شاهد تعهد تضمين شده از آن سو باشيم!
سوال سومي که مطرح میشود آن است که اروپاييها تقريباً مطالبهاي همسنگ آمريکا بلکه بيشتر براي تضمين تعهدات خود دارند. پس اگر مذاکرات حول آن مطالبات صورت بگيرد عملاً به معناي کنار گذاردن برجام و تحميل هزينههايي جديد فراتر از برجام خواهد بود.
پس عملاً اروپاييها هم، برجام را پاره کرده يا از آن خارج شدهاند. با اين وصف ايران به چه دليل بايد همچنان در برجام بماند در حالي که آمريکا از برجام خارج شده و اروپا هم عملا در برجام نبوده تا خارج شود چرا که اگر بود به تعهدات خود عمل ميکرد و نيازي به اخذ تضمين نبود.
دولت و ملت و نخبگان جامعه امروز بايد يکصدا در برابر شرارتهاي آمريکا و اروپا بايستند و هيچ ترديدي در آن نکنند. امروز وقت گله کردن از هم نيست وقت براي اين موضوع براي روزهاي پسابرجام به اندازه کافي وجود دارد اما دولت بايد از محرمانگي هاي برجام پرده بردارد و ملت را در جريان آنچه که تاکنون به آن رسيديم قرار دهد.
طي دو سال گذشته ما زمين داديم بدون اينکه زمان بگيريم، فرصتسوزي کرديم به اميد آنکه طرف سرعقل بيايد اما آمريکا با لابي صهيونيستي و مشاورت منافقين به سرعت به سمت يک آتشافروزي در منطقه ميروند!
آنها ميخواهند قبل از اين آتشافروزي با عزت و اقتدار ملي ما در داخل و توان بالفعل نظامي در عمق استراتژيک ايران در منطقه بازي کنند، اين بازي نبايد تحت عنوان مذاکرات با اروپا تداوم يابد.
آمريکاييها با تحريک منافقين داخل و خارج، مرزي براي اشتهاي امتيازگيري خود قائل نيستند. از يک طرف هم حال جنگيدن ندارند و ميخواهند بدون شليک يک گلوله به اهداف خود برسند کمااينکه در برجام رسيدند.
دولت بايد خيلي صريح و شفاف با دشمن صحبت کند و هزينههاي عظيم اين ماجراجويي را به آنها يادآور شود. اين يادآوري بايد عزم ملي را در چنين پاسخگويي تمهيد کند. لذا از هر بگومگويي که غير از اين پردازش عزم ملي است بايد پرهيز کرد.
آقاي روحاني گفتگوي بينتيجه با اروپا را در دهه 80 تجربه کرده است به طوري که خود آن را بينتيجه اعلام کرد. آن هنگام او رئيس جمهور نبود اما رئيس هيات ديپلماسي ما با اروپا بود. چرا بايد اين تجربه تلخ را تکرار کرد؟ اروپا در بدعهدي آن هنگام با آمريکاييها مسابقه گذاشته بود.
روحاني دو سال با اروپاييها در سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي گفتگو کرد دستاورد آن گفتگو همانند برجام «هيچ» بود نه «تقريباً هيچ»!
آن سالها