روحش شاد و یادشون گرامیباد سردار شهید حسن شفیع زاده که از خمپاره انداز در اول جنگ تحمیلی شروع کرد تا بفرماندهی توپخانه تخصصی سپاه رسید خاطره ای از نحوه شهادت این عزیزمان تقریبا سه یا چهار روز بعد از ازادسازی شهر ماووت عراق درسال فروردین 1366 در حال امدن به عقبه بودیم که به روی ارتفاعات مرزی فی مابین رودخانه قلعه چولان بین سردشت خاک عراق ساعت 10 صبح حدودا بایکی از دوستان در حال عقب بودیم که مشاهده کردیم تویوتای 3 اف گوشه ای از جاده ایستاده و شیشه سمت راننده ان خورد شده بود نگاهی انداختیم ما هم تویوتای 3 اف داشتیم گفتیم شاید رزمنده ای باشد کمکی بخواهد پیاده شدم و نزدیک تویوتا دیدم گلوله توپی در چند متری تویوتا به زمین خورده شاید در حدود نیم ساعتی میشد از قرائن شواهد حدس زد یک لحظه صدا زدم دیدم راننده سرش بر فرمان خودرو و ترکشی دقیقا در ناحیه سینه نامبرده اصابت کرده و در در دم بشهادت رسیده بود همراه حقیر از عزیزان واحد خمپاره در اوائل دفاع مقدس در سال 59 در ابادان بودند بنام شهید بزرگوار حاج عبدالمجید سپاسی که در عملیات والفجر 10 بعنوان معاون عملیات لشکر بشهادت رسیدند از همکاران شهید حسن شفیع زاده در واحد خمپاره بودند یک لحظه با دیدن شهید مذکور رنگ از چهره مبارکشان پرید که بعدا ایشان هم در عملیات والفجر 10 بشهادت رسیدند گفت ای داد بیداد ایشان حسن شفیع زاده فرمانده توپخانه هست سریع با کمک ایشان از خودرو پیاده نمودیم و بحالت درازکش ایشان را برزمین قرار دادیم بعد از گرفتن نبض ایشان گفتند در حدود نیم ساعتی هست بشهادت رسیده یاد ان دوربین دو چشم شکاری حسن اقا شفیع زاده بخیر که دوربینش هنوز در ذهن خاطرم هست که روی صندلی افتاده بود و نحوه شهادت مظلومانه ایشان که فرمانده توپخانه سپاه باشید در زمان شهادت هیچکس تک و تنها بصورت انفرادی بشهادت رسیده بود همیشه در اذهان حقیر بوده و هست هنوز هم ان ارتفاع و محل شهادتشون تجسم مینمایم بحال ایشان و شهد غبطه میخوریم روحشان شاد و یادشان تا ابد گرامیباد به برکت صلوات بر محمد ال محمد