3.21M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🔰 از حجله تا لحد در ۹۶ ساعت 🔸ابوالفضل باروتچی، جوان تازه‌داماد، طاقت نیاورد. عروسی ۳۰ خرداد را لغو کرد، کت‌وشلوار دامادی را کنار گذاشت و به‌جای تالار، راهی میدان دفاع از وطن شد. 🔸حالا همسرش، با چشمانی که هنوز برق عروسی در آن پیداست، آمده تا بدرقه‌اش کند. آمده تا برای آخرین‌بار، دامادش را در آغوش بگیرد. آمده به قطعه ۴۲. 🔸مادرش می‌گوید: «گفتم مامان نرو... گفت: نهایتش شهید می‌شم. راضی باشی فقط.» و شد... شهیدی رشید که ۱۰ نفر زیر تابوتش کم آوردند. 🔸مادرش، مهمان‌ها را با اصرار دعوت می‌کند: «اگر نیایید نهار، ناراحت می‌شم. این نهار عروسی ابوالفضل منه...» 🔸این عروسی ناتمام، حالا بر دوش تاریخ است؛ با دامادی که حجله را فدای وطن کرد. حماسه‌ای برای همیشه.👇👇