‏هنوز صورت عباس مثل قرص قمر می‌درخشید. سربازی از پشت نخل‌های شریعه بیرون آمد، عمود را بالا برد... (خون، صورت ماه عباس را پوشاند، و ناگهان کسوف شد.) نفس المهموم، ص۳۵۵