تلاش برای جا زدن آشوبگران به‌عنوان «معترض» و «مردم عادی»، باور‌سازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح ملی (ادعای سقوط اشنویه و...)، فضا‌سازی درباره نحوه فیلترینگ اینستاگرام و واتس آپ، جو‌سازی و القای برخورد پلیسی و امنیتی با دانشجویان معترض در برخی دانشگاه‌ها، مشارکت فعال در پروژه کشته‌‌سازی (ماجرای درگذشت نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، حدیث نجفی، دختر اردبیلی و...)، فضا‌سازی درباره نحوه برخورد با دانش‌آموزان و... برخی از محورهای مکرر و مستمر در رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی بوده است. حالا طراحان اغتشاش که نمی‌خواهند به این رسوایی تن دهند، به گوشه‌ای خزیده و خود را «دلسوزان» نظام جا زده و به‌عنوان کارشناس و استراتژیست برای حل مشکلات نسخه می‌پیچند و از ضرورت «تغییر» و «آشتی ملی» سخن می‌گویند! همین دو روز پیش روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم محمدعلی وکیلی، نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم با عنوان «تغییر از چه نقطه‌ای؟» نوشت: «اساساً تغییر تنها سلاح و ابزارِ بقاست. سال‌هاست که عده‌ای ضرورت تغییر را فریاد می‌زنند و البته توسط بخش کاتولیک نظام این شعار تعبیر به براندازی می‌شود و طبیعتاً مدعیان تغییر نیز متهم به براندازی می‌شوند و بعضاً تاوان‌های سنگین داده‌اند.... نقطه شروع می‌تواند اعلان آشتی ملی از محمدخاتمی تا شیخ علی‌اکبر ناطق نوری از گوگوش تا سروش و اعلان عفو عمومی برای تمام کسانی که مرتکب حق‌الناس نشده باشند و...» و البته چه کسی است که نداند عقب‌نشینی و فروکش کردن‌های تاکتیکی و ژست سیاستمداری (زیر نقاب سیاسی‌کاری و سیاست‌بازی جناحی و فریبکارانه) به خاطر آن است که ملت ایران حاضر به حمایت از پادوهای داخلی دشمن نشدند؛ حقیقتی که خود آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها (پدرخوانده‌های شبکه نیابتی دشمن) طی دو ماه و نیم گذشته به آن اعتراف کردند. کارنامه دیکتاتورهای وطنی حمله به زن، زندگی و آزادی سرعت و شدت برخی وحشی‌گری‌های سازمان‌یافته به‌قدری غیرمنتظره بود که افکار عمومی را در بهت و حیرت فرو برده بود؛ آتش زدن پرچم ایران، حمله و به آتش کشاندن مسجدی در رشت، آتش زدن اتوبوس انتقال خون یا خودروهای پلیس، حمله و واژگون کردن ماشین آمبولانس، آتش زدن امامزاده عبدالله همدان، خسارت زدن به بیت‌المال (ایستگاه‌های اتوبوس، ساختمان‌های دولتی، سطل‌های زباله و...) آتش زدن یک مأمور پلیس و ضرب و شتم ناجوانمردانه حافظان نظم و امنیت، ریختن گازوییل در معابر، سردادن شعارهای ساختارشکنانه و... تنها بخشی از اقدامات هنجارشکنانه و وحشیانه‌ای بود که داعشی‌های وطنی در هفته‌های اول و دوم ناآرامی‌های اخیر مبادرت به انجام آنها کردند. طی دو ماه و نیم گذشته، اغتشاشگران با تحریق سطل‌های زباله و تجمعات چند ده‌نفره خیابان‌های شهر را مسدود کردند، با بهانه و شعار «زن زندگی آزادی» زنان محجبه را کتک زده و چادر از سر آنان کشیدند، خانه مردم را که زن و بچه در آن بودند به آتش کشاندند، به لباس روحانیت تعرض کردند، طلبه بسیجی را در خیابان شکنجه کردند، دانشجویان انقلابی را در دانشگاه‌ها مورد ضرب و شتم قرار داده و آنان را تهدید و فحاشی کردند. پلیس را آتش زدند و گلوی محافظ امنیت را پاره کردند. اراذل اجاره‌ای به هنرمندانی مانند حمید هیراد، مهران رجبی، محمد اصفهانی و... که با آنان همراهی نکردند به‌صورت گله‌ای و فله‌ای حمله و خانواده آنان را تهدید کردند. حتی به عناصری مانند مهناز افشار و خواننده‌های لوس آنجلسی هم رحم نکردند. روحیه دیکتاتوری و فاشیستی اغتشاشگران به حدی مشمئزکننده بود که حتی صدای برخی چهره‌های ضدانقلاب مانند رعنا رحیم‌پور (خبرنگار بی‌بی‌سی) و یا فعالان دوآتشه اصلاحات را هم درآورد! آنان که پای تروریست‌ها را به حرم شاهچراغ و استان‌های مرزی باز کردند، برای باخت تیم ملی جشن گرفتند و در برد تیم ملی، به مربی که حتی ایرانی هم نبود حمله کردند. حتی به بازیکنان تیم ملی فوتبال اجبار کردند که سرود ملی نخوانند! یا آنکه بازیکنان و خانواده‌هایشان را مورد تهدید و ارعاب قرار دادند. اقدامات جنایتکارانه آنها در دوربین‌ها و موبایل‌ها و شبکه‌های اجتماعی ثبت و ضبط شده است؛ آنها به حدی از عصبانیت و خودزنی رسیدند که پس از نومیدی از تحرکات خیابانی به اعتصاب اجباری بازار و سپس به اعتصاب اجباری کامیون داران روی آوردند. این‌ها تنها نمونه‌ای از اقدامات شنیع دیکتاتورهای کوچکی است که در خیال خام خود سودای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را داشتند ولی با بصیرت ملت غیور ایران، همه کوشش‌های آنان نقش بر آب شد.