🔰 جنگ اراده‌ها(۱) 👤 🔸روزگاری «حسن طهرانی‌مقدم» در آبادان محاصره شده منتظر سهمیه روزانه گلوله خمپاره می‌ماند تا به سمت دشمن بعثی شلیک کند. سهمیه او یک گلوله خمپاره در هر روز بود! اگر دو تیم دیگر خمپاره مستقر در آبادان را هم در نظر بگیریم آنها نهایتا می‌توانستند سه خمپاره در روز به سمت دشمن شلیک کنند! در مقایسه با ده‌ها خمپاره و گلوله توپی که ارتش بعث صدام روزانه به سمت آنها شلیک می‌کرد؛ امکانات آنها تقریبا هیچ به‌حساب می‌آمد. 🔸با این حال آنها هرگز در «جنگیدن» شک نکردند. «جنگ» بیش از آنکه معرکه برتری ادوات و نفرات باشد؛ محک غلبه اراده‌هاست. چهار سال بعد «حسن طهرانی‌مقدم» مشغول سر و کله زدن با مستشاران لیبیایی مستقر در ایران بود که طبق قرار باید موشک‌های اسکاد تهیه شده از لیبی را به سمت مواضع رژیم صدام شلیک می‌کردند. مستشاران پرحاشیه‌ای که هر بار بهانه جدیدی برای کارشکنی و متوقف کردن عملیات می‌آوردند. نهایتا پس از شلیک 21 موشک، مستشاران لیبیایی 2 دی 1365 دیگر حاضر نشدند پای سکوی پرتاب موشک بروند. آنها در بدترین زمان ممکن، یعنی درست زمانی که ایران عملیات کربلای 4 را آغاز کرده بود و به حمله موشکی برای انهدام مواضع دشمن احتیاج داشت؛ کار را برای همیشه زمین گذاشتند. 🔸«حسن طهرانی‌مقدم» و دوستانش در گروه «حدید» با وجود این اتفاقات اما باز هم ذره‌ای در «جنگیدن» تردید نداشتند. وقتی محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران از او پرسید: «آیا خودتان می‌توانید موشک را شلیک کنید؟» او با قاطعیت پاسخ مثبت داد. «طهرانی‌مقدم» آن لحظه نمی‌دانست چه چیزی در انتظار اوست اما اگر هم می‌دانست، مردی نبود که میدان را خالی کند. ماجرا فقط شلیک موشک نبود. با حاضر شدن گروه ایرانی پای موشک‌ها و سکوهای پرتاب و بررسی‌ تجهیزات، آنها طی چند روز متوجه شدند مستشاران لیبیایی حدود 25 قطعه حساس را جدا کرده و با خود برده‌اند؛ لیبیایی‌ها همچنین دست به خرابکاری در بعضی اجزای دیگر موشک‌ها و سامانه‌های پرتاب زده و برخی قسمت‌ها را نیز دستکاری کرده بودند. 🔸حالا یک بهانه محکم برای «ناامیدی» و رها کردن کار وجود داشت. «نبود قطعات»، «تحریم»، «خیانت و عدم همکاری دوستان» و... بهانه‌هایی است که این روزها هر دولت غرب‌گرایی با استناد به آن کارهای کشور را معطل می‌گذارد و نشانی کاخ سفید را می‌دهد؛ اما آن روزها «حسن طهرانی‌مقدم» و گروهش هیچ‌کدام از این بهانه‌ها را نیاوردند. آنها بی‌بهانه می‌جنگیدند. چند بار تا لحظه پرتاب موشک رفتند و هر بار متوجه یک ایراد جدید در سامانه‌ها شدند. آنها با تکیه بر توان خودشان و کار شبانه‌روزی ظرف 17 روز توانستند قطعات لازم را بسازند، اجزای معیوب را تعمیر کرده و همه نقایص را برطرف کنند. سرانجام صبح روز یکشنبه 21 دی 1365 «حسن طهرانی‌مقدم» و گروهش توانستند اولین موشک را خودشان به تنهائی شلیک کنند. 🔸بیش از 38 سال از آن روز می‌گذرد. موشک اسکاد با برد 300 کیلومتری و دقت 1000 متری عاریه گرفته شده از لیبی، جای خود را به انواع موشک‌های ساخت داخل با بردهای مختلف تا بیش از 2000 کیلومتر و با کمترین خطا داده است. ایران همچنان تحت تحریم موشکی است اما به همت «حسن طهرانی‌مقدم» و همرزمانش این تحریم نه‌تنها اصلا احساس نمی‌شود بلکه کشور تحریم‌کننده یعنی آمریکا حالا نگران صادرات موشک‌های ایران به کشورهای دیگر است. 🔸«حسن طهرانی‌مقدم» و دوستانش فقط یکی از پاسخ‌های عینی و ملموس به سؤال «مذاکره نکنیم؛ چه کنیم؟» هستند. جوانان و متخصصان ایرانی پاسخ به این سؤال را سال‌هاست که زندگی می‌کنند. سال 1980 (1358 شمسی) شرکت آمریکایی AMF آماده انتقال سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران به ایران بود که دولت آمریکا علی‌رغم تعهدات قانونی شرکت آمریکایی، مانع از انتقال سوخت هسته‌‌ای به ایران شد. همان سال شرکت آلمانی کرافت‌ورک‌یونیون (KWU) که طبق قرارداد موظف به ساخت و تأمین سوخت مورد نیاز نیروگاه اتمی بوشهر بود، کار را رها کرد و از وظایفش سر باز زد. این در حالی بود که 80 درصد از عملیات ساختمانی نیروگاه بوشهر به پایان رسیده و 70 درصد از سوخت موردنیاز آن نیز تولید شده و آماده تحویل به ایران بود. با تمام مذاکرات و پی‌گیری‌های بعدی آنها نه کار نیروگاه را به پایان رساندند و نه حاضر به تحویل سوخت آماده شده به ایران شدند. تقریبا همان سال‌ها بود که شرکت فرانسوی کومورکس (COMOREX) نیز با دخالت دولت فرانسه و برخلاف تعهدات قانونی‌اش از تحویل 50 تن UF6 به ایران خودداری کرد. این بار هم مذاکرات و پی‌گیری‌های بعدی به نتیجه نرسید و حتی با وجود حکم دادگاه لوزان به نفع ایران، دولت فرانسه اجازه انتقال 50 تن هگزا فلوراید اورانیوم(UF6) را به ایران نداد. 🔻ادامه دارد...