🔰 مـروری بـر تاریخ سیاه استعمار
👤
#امینالاسلام_تهرانی
🔸استعمار غرب به عنوان یک فرآیند سیستماتیک بهرهکشی و سلطه بر جوامع غیراروپایی، از اوایل قرن پانزدهم میلادی (اوایل قرن هشتم شمسی) آغاز شد و عمدتاً توسط پرتغال و اسپانیا رهبری گردید، دو کشوری که در پی منافع اقتصادی و مذهبی، جهان را به عرصهای برای غارت تبدیل کردند. زمینه اصلی این پدیده، سقوط قسطنطنیه در سال ۱۴۵۳ میلادی (۸۳۲ شمسی) توسط امپراتوری عثمانی بود که مسیرهای تجاری سنتی اروپا به آسیا را مسدود کرد و اروپاییان را وادار به جستوجوی راههای دریایی جدید برای دسترسی به ادویه، طلا و منابع دیگر نمود، اما این جستوجو نه بر پایه کاوش علمی، بلکه بر پایه طمع و خشونت بنا شد که منجر به نابودی فرهنگها و جوامع بومی گردید.
🔸روند استعمار اولیه با تمرکز پرتغال بر اکتشافات دریایی ادامه یافت و به سرعت به یک ماشین بهرهکشی تبدیل شد که منافع اقتصادی را بر زندگی انسانها اولویت داد. پس از مرگ هنری دریانورد، پرتغالیها مسیرهای آفریقایی را گسترش دادند و در سال ۱۴۹۸ میلادی (۸۷۷ شمسی)، واسکو دا گاما با رسیدن به هند، مسیر دریایی جدیدی گشود که نه تنها تجارت ادویه را انحصاری کرد، بلکه منجر به سلطه نظامی بر بنادر آسیایی و آفریقایی گردید و هزاران نفر را قربانی خشونت استعماری کرد.
🔸اسپانیا به عنوان دومین استعمارگر اولیه، با حمایت از سفر کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ میلادی (۸۷۱ شمسی)، ورود به قاره آمریکا را آغاز کرد و این کشف را به فاجعهای برای بومیان تبدیل نمود که میلیونها نفر را از طریق بیماری، بردگی و کشتار از بین برد.
🔸پس از سلطه اولیه پرتغال و اسپانیا بر استعمار، هلند به عنوان یکی از نخستین کشورهایی که به این روند پیوست، در اواخر قرن شانزدهم میلادی (اواخر قرن دهم شمسی) وارد عرصه شد و با تمرکز بر تجارت دریایی و بهرهکشی اقتصادی، امپراتوری خود را گسترش داد که اساساً بر پایه طمع شرکتهای تجاری مانند شرکت هند شرقی هلند (VOC) در سال ۱۶۰۲ میلادی (۹۸۱ شمسی) بنا نهاده شد، شرکتی که نه تنها تجارت ادویه را انحصاری کرد بلکه با اختیارات شبهدولتی، خشونت سیستماتیک را برای کنترل منابع به کار گرفت و جوامع محلی را به نابودی کشاند.
🔸استعمارگران اولیه پرتغال و اسپانیا، با ورود به قاره آمریکا و آفریقا، جنایتهایی هولناک را مرتکب شدند که نه تنها میلیونها انسان را نابود کرد، بلکه تمدنهای باستانی را به طور سیستماتیک ویران نمود و میراثی از بردگی و استثمار برجای گذاشت، نشاندهنده اینکه استعمار غرب اساساً بر پایه خشونت و طمع بنا شده بود و هرگونه ادعای تمدنسازی آن پوششی برای فجایع انسانی بود.
🔸هلندیها و انگلیسیها، به عنوان استعمارگران بعدی، با گسترش امپراتوریهای خود در آسیا، آفریقا و آمریکا، فجایعی را رقم زدند که بر پایه سرمایهداری بیرحمانه و نژادپرستی بنا شده بود و جوامع بومی را به نابودی کشاند، در حالی که این اقدامات را با ایدئولوژی برتری نژادی توجیه میکردند و استعمار را به نمادی از ویرانی سیستماتیک تبدیل نمودند.
🔸روند برچیده شدن استعمار کلاسیک، که بر پایه کنترل مستقیم سیاسی و اقتصادی مستعمرات توسط قدرتهای اروپایی بنا شده بود، از اواخر قرن هجدهم میلادی (اواخر قرن دوازدهم شمسی) با جنبشهای استقلالطلبانه در قاره آمریکا آغاز گردید و این فرآیند نه به عنوان یک اصلاح داوطلبانه از سوی استعمارگران، بلکه نتیجه مبارزات خونین مردم تحت ستم بود که استعمار را به عنوان یک سیستم بهرهکشانه و غیرانسانی افشا کرد، در حالی که قدرتهای اروپایی اغلب با خشونت و سرکوب به این تغییرات پاسخ دادند و میراث نابرابری را حفظ نمودند.
🔸در آمریکای لاتین، تأثیرات استعمار به شکل نابرابری اجتماعی و اقتصادی عمیق و ادامه سلطه اقتصادی غرب از طریق نئوکلونیالیسم برجای مانده و نشان میدهد که استقلال سیاسی به معنای پایان بهرهکشی نبود، بلکه استعمارگران با ابزارهای جدید مانند سرمایهگذاریهای خارجی و مداخلات نظامی، کنترل خود را حفظ کردند و جوامع محلی را در فقر نگه داشتند.
#دریچهای_به_جهان
https://kayhan.ir/001KiC