🔰 وقت خداحافظی با پارادایم جریان غربگرا(۲)
👤
#مسعود_اکبری
🔸شاخص نفت برنت در سال 2024 به طور میانگین 80 دلار در هر بشکه بود، در حالی که صندوق بینالمللی پول قیمت 91 دلار را برای تعادل بودجه عربستان و تا 108 دلار را برای تأمین مالی پروژههای داخلی، از جمله شهر هوشمند نئوم و نمایشگاه جهانی 2030 ضروری میداند.
🔻6- سقوط کابل و ترک ناگهانی افغانستان توسط نیروهای آمریکایی نیز، بهنوعی نماد فروپاشی اعتماد به غرب بود. کشوری که دو دهه میزبان ناتو بود، در کمتر از یک هفته بهدست طالبان سقوط کرد. در اوکراین نیز، غربیها با وعدههای بزرگ حمایت، این کشور را به دام جنگی تمامعیار کشاندند و امروز، با کاهش حمایت نظامی و تعلل در ارائه کمکهای مالی، عملاً کییف را در بلاتکلیفی رها کردهاند.
🔸در هر دو مورد، نتیجه نهائی برای مردم، ویرانی، مرگ، مهاجرت، فقر و آشوب بود. آیا چنین سرنوشتی، الگویی برای آینده ایران است؟!
🔻7- اگرچه جریان غربگرا همواره تلاش کرده تا برجام را نقطه عطفی در روابط ایران و غرب معرفی کند، اما این توافق به نماد «خسارت محض برای ایران» تبدیل شد. توافقی که آمریکا بدون هیچ هزینهای از آن خارج شد و اروپاییها با سیاست وقتکشی، تعهدات خود را عملاً کنار گذاشتند. نتیجه آن شد که با وجود محدودیت گسترده در صنعت هستهای، تحریمها دو برابر شد.
🔸و اما در مقابل، تجربه مقاومت در برابر زورگویی و سلطه، توانست دستاوردهایی واقعی ایجاد کند؛ از توسعه صنایع دفاعی و موشکی گرفته تا نفوذ منطقهای و تقویت محور مقاومت. امروز، رژیم صهیونیستی بیش از همیشه در معرض تهدید است، و این نه از مسیر دیپلماسی التماسی، بلکه از مسیر بازدارندگی فعال حاصل شده است.
🔻8- با توجه به شواهد فوق، جریان غربگرا در ایران باید در گفتمان خود بازنگری کند. این جریان که زمانی خود را عقلانیتمحور، توسعهخواه و عملگرا معرفی میکرد، اکنون باید پاسخ دهد که تعاملات ایدهآلاش با غرب، چه سرنوشتی در قطر، اوکراین، افغانستان یا مصر رقم زده است؟
🔸زمان آن رسیده که فعالین و رسانههای جریان غربگرا، از تکرار نسخههای شکستخورده دست بردارند و بپذیرند که امنیت، پیشرفت و عزت، در گرو حفظ استقلال، مقاومت هوشمند و چندجانبهگرایی در سیاست خارجی است.
🔻9- تحولات جهانی نشان میدهد که دوران نظام تکقطبی به پایان رسیده است. قدرتهایی مانند ایران، هند، چین و روسیه و حتی برخی کشورهای آمریکای لاتین، در حال شکلدادن به نظمی چندقطبی هستند. در این شرایط، ایران میتواند با اتکا به توان داخلی، حفظ استقلال و تعاملات متوازن با شرق، گسترش روابط با همسایگان و تقویت نقش منطقهای کشور، جایگاهی کلیدی در آینده جهان بیابد. جریان غربگرا اگر واقعاً به منافع ملی ایران میاندیشد، باید این فرصت را دریابد و از وابستگی روانی و سیاسی به غرب فاصله بگیرد.
🔻10- همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، آنچه امروز در قطر، افغانستان، اوکراین و حتی اروپا میگذرد، پاسخی روشن به پرسش بنیادی درباره اعتماد به غرب است. ایران نمیتواند آینده خود را به نظم جهانیای گره بزند که حتی متحدانش را قربانی میکند. اکنون، زمان تغییر پارادایم، نه برای جمهوری اسلامی، بلکه برای جریان غربگرا فرا رسیده است؛ جریانی که باید یا متحول شود، یا از صحنه تحلیل و تصمیمسازی کنار رود.
🔸به عبارت دیگر، «تغییر پارادایم» در نقطهای که جریان غربگرا پیشنهاد کرده بود، نهتنها مفید نیست، بلکه بهشکل وارونه باید در مورد خود این جریان اعمال شود. اکنون پارادایم وابستگی به غرب، بیش از پیش بیاعتبار شده است؛ هم در سطح ایدئولوژیک، هم در سطح اقتصادی و هم در سطح اعتماد عمومی.
اکنون، زمان آن است که گفتمان استقلالمحور، متکی بر عزت ملی، مقاومت هوشمند و تعاملات چندجانبه، به گفتمان غالب در مدیریت کشور تبدیل شود و آنهایی که سالها کشور را با وعدههای غربگرایانه، معطل و دچار خسران کردند، در برابر ملت و تاریخ پاسخگو باشند.
#یادداشت_روز