_دل‌تنگم درحالی که حتی نمیدونم [ برای چی؟ برای کی؟ برای کجا؟] اصلا آیا دلتنگی من هم به‌دردی میخوره؟ اصلا آیا تو قراره بویی‌ ببری از این دلتنگی؟ اصلا آیا با دلتنگی من چیزی عوض میشه؟ شاید، نمیدونم، نه. آخه من حتی دیگه مطمئن نیستم بخوام همه چیز به‌حالت قبل برگرده. فقط میدونم به حدمرگ دلتنگم و امشب برام زیادی شبه، هرچقدرم که به روی خودم نیارم. فقط میدونم هردوحالت _رفتن و برگشتن_ قراره من رو بشکنه و خورده های وجودم رو آتیش بزنه. علی‌ایحال، من همچنان دلتنگم.