منِمن
همیشه در کورترین نقطه های زندگی هم یک صدا در من میگفت که "بعدا میشه، فقط صبر کن" ولی وقتی یاد این میفتم که ممکنه هیچوقت نشه و زندگی با خیلی ها مهربون نیست انقدر میترسم و حس بیهودگی میکنم که یه جامپ ریز از پنجرهمون نشه؟