دنیا قرار نیست خوب بچرخه پس باید سعی کرد با بد چرخیدنش هم لبخند زد.
مهم نیست که زمین داره کج میره تا وقتی که تو بهم بگی بیا باهم گریه کنیم، مهم نیست تا وقتی که میتونم سرم رو روی پات بزارم و انگشتات رو ببری لای موهام، مهم نیست تا وقتی که میتونیم باهم به زمین و زمان گیر بدیم و غر بزنیم، مهم نیست تا وقتی که هر بار قرار گریه میزاریم آخرش انقدر میخندیم که گریه هامون یادمون میره. آره من هر وقت دوباره تنها به اتاقم برمیگردم قلبم تیر میکشه، ولی فعلا هیچی مهم نیست جز گل آفتاب گردونی که قراره هر بار که از خواب پا میشم چشمم بهش بیفته.
"مهم نیست که هیچکدوم تکه های پازل همدیگه رو تکمیل نمیکنیم"