منِمن
هربار که کوچکترین چیزی باعث میشه یادم بیفته من متعلق به اینجایی که قرار دارم نیستم یک بار دیگه حس میکنم قلبم رو از سینهم دروردن. اگر فاطمه دوسال پیش من رو میدید قطعا ازم متنفر میشد.