از روزی که پشت سرهم آهنگای سامی بیگی _من تو هوات مستم_ رو باهم میخوندیم و میرقصیدیم، هرکی هم از زیر پنجرهمون رد میشد بهش سلام میکردیم و بعد انگار کمدیترین اتفاق دنیا افتاده باشه از خنده غش میکردیم.
*حالا که فکر میکنم من جدی دلم تنگ میشه، حتی برای اون آدم هایی که بیشتر از چند کلمه باهاشون حرف نزدم.