خراش کوچیک! 🔹داییش تلفن کرد: «حسین تیکه‌پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین‌طور نشستین؟» 🔸گفتم: «نه. خودش تلفن کرد، گفت که دستش یه خراش کوچیک برداشته، پانسمان می‌کنه میاد. گفت: شما نمی‌خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود.» 🔹گفت: «چی رو پانسمان می‌کنه؟ دستش قطع شده!» همان‌شب رفتیم یزد، بیمارستان. 🔸به دستش نگاه می‌کردم. گفتم: «خراش کوچیک!» 🔹خندید... گفت: «دستم قطع شده، سرم که قطع نشده.» 📚منبع: کتاب «خرازی» جلد 7 از مجموعه کتب یادگاران، منبرک 🌹شهید «حسین خرازی» فرمانده لشگر 14 امام حسین (علیه السلام) ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🕌 کانال رسمی مرکز رسیدگی به امور مساجد استان‌های خراسان: eitaa.com/joinchat/642056194C5fcd147ef4