خلاصه نحوم برنع در پاسخ به مقاله رون بن‌ییشای که دولت نتانیابو را «دیوانه» خوانده بود، می‌نویسد که این رفتارها دیوانگی نیستند، بلکه بخشی از یک برنامه حساب‌شده، سیستماتیک و هدفمند برای تغییر چهره حکومت اسقاطیل‌اند. به باور برنع، نتانیابو با تضعیف نهادهایی چون دادستانی کل، دیوان عالی، پلیس، آموزش و حتی ارتش، در حال ساختن نظامی است که کاملاً در خدمت بقای قدرت او باشد. نهادها را از درون بی‌اثر می‌کنند، سپس افراد «خودی» را جایگزین می‌سازند. ادامه جنگ در غزه و فشار برای تصویب قانون معافیت طلاب حریدی از سربازی نیز، ابزارهایی هستند برای حفظ ائتلاف با راست افراطی و خاخام‌ها، و نه اقدامات امنیتی واقعی. به‌گفته برנע، حتی اگر این‌ها غیرمنطقی به‌نظر برسند، در منطق نتانیابو برای حفظ قدرت، کاملاً «عقلانی»‌اند. در بخش ایران، برنع می‌نویسد که پس از عملیات مشترک اسقاطیل و آمریکا علیه تأسیسات اتمی ایران، ترامپ ادعا کرده که پروژه اتمی ایران «کاملاً نابود شده» و به نتانیابو اجازه نمی‌دهد حقیقت را بگوید یا حتی اشاره کند که شاید نیاز به حمله مجدد باشد. روایت تبلیغاتی برای ترامپ مهم‌تر از واقعیت و حتی مهم‌تر از اسقاطیل است. نتانیابو نیز به‌جای دفاع از منافع کشور، تسلیم ترامپ شده، حتی زمانی که می‌داند دست اسقاطیل برای اقدام مجدد علیه ایران بسته است. برنع نتیجه می‌گیرد که آنچه دیوانگی به‌نظر می‌رسد، در واقع نوعی عقلانیت منحرف است که به‌طور آگاهانه اسقاطیل را به‌سوی استبداد سیاسی و فروپاشی نهادی سوق می‌دهد.