📒 «اگر ... معلمی زنده نمی ماند ! » مدتی بود که در شهر باران نمی بارید . هوا گرم شده بود . مردم تصمیم گرفتند به خارج از شهر بروند و دعای باران بخوانند . گروهی ، کودکان مکتب خانه را نیز با خود بردند . شخصی بذله گو گفت : « چرا این کودکان را با خود می برند ؟ » یکی گفت : « این کودکان ، بی گناهند و دعای آنها مستجاب می شود . آنها را برای دعا کردن به صحرا می برند . » آن شخص گفت : « اگر دعای آنها مستجاب می شد ، یک معلم در همه عالم زنده نبود ! »😅 منبع: لطائف الطوائف @mjavadmoazzen