چرا ولایت را قبول نمی‌کنند؟ ...نظير اين مرض روحى در بسيارى از ما ديده ميشود كه در مقام تقليد از مجتهد عادل هزار گونه ترديد و شكّ‌ مى‌كنيم و نمى‌خواهيم در تحت تبعيّت علمى و عملى او درآئيم،و در حكومت و دولت اسلام توقّع داريم كه حتماً آن حكومت بايد به دست امام زمان أرواحنا فِداه صورت گيرد و هر حكومتى را گرچه به دست فقيه عالم عادل برقرار شود،مخدوش و از درجۀ اعتبار ساقط‍‌ ميدانيم. اجراء حدود و تعيين حكّام و نماز جمعه را منحصراً به آن حضرت اختصاص ميدهيم و در زمان غيبت با امكان تشكيل دولت اسلام به دست فقيه عاليقدر،به هزار گونه ظلم و جنايت تن در ميدهيم و به حكومت‌هاى ظالمانه و جائرانه ميسازيم،براى آنكه تصوّر مى‌كنيم تشكيل حكومت فقط‍‌ بايد به دست آن حضرت تحقّق پذيرد. گرچه روى ادلّه و موازين شرعيّه،خود آن حضرت به عناوين عامّه يا خاصّه دستور تشكيل حكومت دهد،باز با انواع گوناگون از شبهات واهيه ميخواهيم آن حكومت را ساقط‍‌ نمائيم. ديگر نميدانيم كه تشكيل حكومت‌هائى كه بر اساس عدل در عالم اقامه شود و اجراء حدود الهيّه و نصرت از مظلوم،خود كمك به تشكيل حكومت عدل جهانى آن حضرت و تعجيل در فرج است. اين تخيّلات و شبهات همه ناشى از استكبار است؛يعنى:چون نفوس خود را بسيار منزّه و مبرّى ميدانيم حاضر نيستيم كه در نماز جمعۀ فردى كه مانند خود ما آن را اقامه ميكند حضور به هم برسانيم. منبع: برشی از کتاب معاد شناسی حضرت آیت الله علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ج ۳ ص ۱۳ 👈محمد جواد موذن 👉