#برش از
#کتاب #سلیمانی_عزیز
خیلی نزدیک شده بودند ، آنقدر که تیرهای کلاش می خورد به درودیوار حرم . غوطه غربی بودیم ، یعنی پشت حرم بی بی حضرت زینب سلام الله علیها . تاب نداشت ببیند به حرم آسیب میرسد . خودش کلاش دست گرفت . پابه پای بچه رزمنده ها می جنگید . وقتی تیر به دستش خورد ، داد همه مان درآمد که « حاجی برگردید . حاجی تو رو خدا برگردید . » قبول نکرد . ماند کنار بچه ها . راویان : هم رزم شهید / يوسف افضلی منابع : صوت یادواره شهید سلیمانی در مسجد امیرالمؤمنین / خبرگزاری فارس