چکیده سخنرانی حجةالاسلام رحیمی، شب دوم:
- هارون الرشید تمام تلاشش این بود که مرگ طبیعی امام کاظم علیه السلام را تبلیغ کند، عده ای را هم برای این منظور، شاهد گرفت، در حالی که همهٔ مردم پیکر مطهر آن بزرگوار را دیده بودند.
تعدادی از وکلای حضرت هم که به مرور دنیاپرستی در وجودشان نفوذ کرده بود، گفتند امام کاظم(ع) از دنیا نرفته بلکه غیبت کرده و او مهدی امت است.
لذا در بغداد فتنه و به تبع آن، شورشهایی شد.
- امام رضا علیه السلام بعد از شهادت پدر، پس از مدتی امامت خود را اعلام کرد؛ اما این چند نفر که شاخص بودند و پیروانشان، بنای مخالفت گذاشتند.
اصحاب حضرت عرض کردند بیم آن میرود که هارون شما را هم شهید کند؛ حضرت فرمودند هرگز نمیتواند، بدانید اگر او بتواند گزندی به من بزند، من امام نیستم.
- در 10 سالی که امام رضا(ع) همزمان با هارون بودند، توانستند شاگردان زیادی را تربیت کنند؛ لیکن وجود آن فتنه موجب شد این رشد و تربیت، فراگیر نشود.
- شیعه در آن زمان به دلیل دنیاپرستی برخی خواص، دچار فتنه واقفیه شده بود. یعنی با علم به شهادت امام کاظم(ع)، به دلیل تصاحب اموال سپرده شده به ایشان، به دروغ گفتند امام زنده است.
- این وکلا به لسان امام رضا(ع) ملعون خطاب شدند.
- موقع فتنه، وظیفهٔ عالِم اِبراز علم است.
یونس بن عبدالرحمن یکی از بهترین اصحاب امام رضا بود که در این فتنه بخوبی ایفای نقش کرد و امام سه بار بهشت را برای او تضمین کرده است.
- امام رضا علیه السلام تا 40 سالگی فرزند نداشت و بعد که امام جواد علیه السلام را خداوند عطا کرد، مورد تهمت همین فتنه گران شدند که او فرزند شما نیست.
لیکن در مجلسی که نَسَب شناسان بصورت عجیبی نسبت امام جواد(ع) به پدرشان را ثابت کردند، دسیسه و تهمت فتنه گران برملا شد.
┄┅─═◈═─┅┄
#هیئت_محب_الشهدا
رسانه هیئت محب الشهدا
┄┅─═◈═─┅┄
@mohebb_ir