#خلاصه_سخنرانی
سلسله مباحث جهان بینی
«جلسه ی اول»
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 سخنرانی راجع به جهانبینی است.
اگر ما ثابت کنیم غیر از جسم یک جوهر و یک حقیقت دیگری داریم به نام روح اساسا بحث جهانبینی جدی بوده است و نتایج خاصی خواهد داشت واگر بگوییم که ما همین اعضا و جوارح هستیم طبیعتاً باید به مکتب منفعت گرایی رو بیاوریم؛یعنی ما هشتاد یا نود سال در این دنیا هستیم و بعد از آن نابود میشویم و یک ماشینی هم به نام مغز داریم که ما را کنترل میکند و وقتی از بین برود،قلبمان هم از بین میرود و وقتی که قلبمان از بین رفت بدن هم به یک گوشت بی جان تبدیل میشود و همه چیز تمام میشود.
✳️اگر جهانبینی ما مادی باشد مسلما ایدئولوژی که پس از جهانبینی می آید یک ایدئولوژی مادی و منفعت طلبانه خواهد بود.
جهانبینی یک رتبه قبل از ایدئولوژی است.یعنی ما اول جهانبینی پیدا میکنیم و نگرشی خاصی نسبت به جهان پیدا میکنیم و بعد از آن یک باید ها و نباید هایی پیدا میکنیم.
جهانبینی یک مجموعه ای است از هست ها و نیست ها یعنی یک نفر جهان را توصیف بکند مثلاً بگوید آسمان هست،زمین هست،محبت هست.در مقابل از نیست ها هم صحبت کند.پشت بند همه این ها ایدئولوژی می آید که همانطور که گفته شد ایدئولوژی باید ها و نباید ها است.ایدئولوژی این گونه است که بگوییم محبت هست و محبت خوب هست پس باید محبت داشته باشیم.
رتبه جهانبینی مقدم است بر رتبه ایدئولوژی پس باید یک نگرش خاص نسبت به عالم پیدا کنیم تا بتوانیم یک باید ها و نباید هایی را تعریف کنیم که اگر غیر از این باشد ایدئولوژی مان مخدوش و درهم خواهد بود.
♦️جهانبینی ها گوناگون است مانند جهانبینی حسی،جهانبینی علمی،جهانبینی فلسفی،جهانبینی توحیدی؛که هرکدام از اینها یک ایدئولوژی و مکتبی را ایجاد میکند.هرنگرشی نسبت به جهان یک باید ها و نباید های را به وجود میآورد.
📌اولین نکته از جهانبینی انسان شناسی است.یعنی اولین چیزی که ما باید درباره آن تأمل و تفکر بکنیم خودمان هستیم.اولین سوالاتی که مطرح است این است که من کیستم،آیا من هستم،ممکن است که این ها همه مانند خواب طولانی باشد،اگر نیستیم پس این آثار چیست،اگر هستم هستی من به چه کیفیتی است،اگر هستم چهل سال قبل کجا بودم.اینها همه سوالاتی است که در بحث جهانبینی با آن مواجه میشویم.
🖇معنای کلمه هستی یعنی بودن.الان اگر بگوییم که آیا دریای جیوه در دنیا وجود دارد میگوییم نه ولی در عالم هستی وجود دارد چرا که ذهن ما عالمی از هستی است.
📝با دو دلیل میشود ثابت کرد که هستی ما فقط جسم ما نیست و ما غیر از جسم،هستی دیگری داریم:
1⃣عالم ماده را که نگاه میکنیم میبینیم که از ذراتی تشکیل شده است.خصوصیت جنس این نوع از هستی این است که قابل تقسیم به دو است یعنی در عالم ماده همه چیز تقسیم به دو میشود.
شخص مادی به ما میگوید که «مَنِ»ما،مادی است.ما در جواب میگوییم که اگر این طور باشد باید هویت ما قابل تقسیم به دو باشد که این امکان ندارد.
یعنی نمیتوانیم «من» خود را نصف تصور کنیم.
پس «مَنِ»ما ماوراء ماده است.
2⃣شخص مادی در ادامه میگوید که «مَنِ»ما از همین مغز ماست و مغز است که «من» را به وجود می آورد. ما چیزی به غیر از مغز نیستیم یعنی هرچه که داریم از مغز ما است حتی علم ما در مغز ما است.ولی ما در جواب میگوییم که ظرف و مظروف باید همجنس باشد آیا در ظرف مادی میشود چیز غیر مادی ریخت؟.معلوم است که نه.!چرا که اگر اینطور باشد باید علم ما قابل تقسیم به دو میبود.
پس نتیجه میگیریم که ظرف علم ما مغز ما نیست بلکه «مَن»است.
اگر ما این را اثبات بکنیم که «مَنِ»ما غیر از جسم ما است؛نا خود آگاه اثبات میشود که با از بین رفتن جسم «مَن»از بین نمیرود که نتیجه آن این است که معاد ثابت میشود.
والسلام علیکم و رحمةالله
#هیئت_رهپویان_شهدا 99/9/20