باقی نمی ماند گناهی و سیاهی تا عشق حیدر در دل ویران می آید در سینه ام باشد غم عالم غمی نیست پای ضریحش غصه ها پایان می آید هم هوش و هم دل می برد ایوان طلایش عاقل از ایوان حیران می آید او وعده داده، دلخوشی من همین است در لحظه ی جان دادنم جانان می آید سفرنامه 💪 ✍ در مسیر قله با ما همراه باشید👇 🏔| @darmasir_qolle