مادربزرگم می گفت : وقتی خبر فوت آقا رو شنیدم
انگار پدرم فوت کرده بود؛ یهجوری ناراحت شدم که
فوت پدرم انقدر روم تاثیر نذاشته بود.
ـبا اینکه ندیده بودمشون از نزدیک ولی آوازه کارهایی که برای مردم واسلام انجامداده بودن رو شنیده بودم ـ و تا چندروز حس می کردم کمرم شکسته.