مکملِمن ؛
مکملِمن ؛
اول قرار شد من بعد از خوردن گلاب و کاهش استرسم ؛ بریم یه جا صدامو آزاد کنیم ؛ آقا خلاصه رفتیم کنار س
اینجا من دهنم پر بود با سر حرفشو تایید کردم خندش گرفت می خواست با تخته شاسی از دنیا محوم کنه😂 تسلیم شدم و قول دادم ادم بشم ولی به ثانیه نکشید و خندیدم و مجنون فهمید ادم شدن جز تواناییام نیست😂😂