هرازگاهی پیش میومد که میرفتم بیرون تا روحیاتم عوض شه ؛ دست از پا درازتر با روحیه‌ی داغون برمیگشتم خونه... اما امشب خانواده هم متوجه تحولات حالم شدن...۱۴ کیلومتر راه رفتیم و اگه به عین نمیدیدم و پاهام فشار نمیاورد با کفش‌های پاشنه ۵ سانیم ؛ هیچوقت متوجه طی کردن این مسیر نمیشدم...اصلا چیپسی که باتو خورده بشه می‌ارزه به هزار آلفردویی که تو کافه‌های شیک خورده بشه...من و تو بلد نیستیم درست و حسابی به هم محبت کنیم...اولش محبته بعد میزنیم تو سر و کله‌ی هم اما ؛ بدون اغراق تو مورفین روح و روان منی:)🩹♥️! ...