میگفت ما امامرضاییها ،
وقتی غم میاد و میشینه رو
حفرههای قلبمون
اولین پناهگاهی که برای پناهنده
شدن میاد تو ذهنمون ،
حرم باصفای ِمولایغریبالغرباست .
همون کنج ِدنج صحن آزادی و
خنکی رواق ِامامخمینی .
چاینبات گاهبهگاه دم صبح و
بازی بچهها با مُهرای ریخته شدهٔ
کف حرم ،
پریدن و چرخیدن کبوترا دور
سر ِامامرضا و
روضههای دلی ِگوشه کنار صحنها .
آره ! مارو که غم ویلون و سیلون کنه ،
و دنیا و آدماش دست رد بزنه به سینهمون ،
تنها کسی که بهش پناه میبریم
شمایی و
جملهای که روونهٔ زبونمون میشه
اینه که :
[ بر امام ِمهربان خود ، پناه آوردهام :))) ]