مُنیب .
‌ لوکیشن روح و جسمم باهم فرق دارن . جسمم اینجاست ولی ؛ روحم چند ساعت تو حرم امام رضا صحن گوهرشاد روب
‌ چکه‌چکهٔ بارون که می‌شینه روی شیروونی ، اولین چیزی که قلبموٌ تنگ‌تر و نفسامو شمرده‌تر میکنه ، بارونِ کرب‌وبلای شماست . . همون کنج خیس و دنج بین‌الحرمینی که ، چشمایِ نوکر‌تو غرق اشک میکنه و روح‌شو به لافتی اعلی جلا . بارون که میباره ، هرکس دنبال یه همدم میگرده که تو اون حال‌و هوا که تک‌وتنها قدم از قدم برنداره ، ولی آقای صدوبیست‌وهشت ؛ ما مجانینِ شما تو اون لحظه فقط و فقط تمنای به آغوش کشیدن صحن دریایِ بین‌الحرمین شمارو داریم . این‌روزا دل ما واسه شما خیلی تنگ میشه ، [ بارون که میباره بیشتر :)))))))) . ]