دمدمه‌های صبح از خواب بیدار شد . تا چشمش به سپیدیِ‌فجر افتاد با ‌تأثر سر بر زانو گذاشت و گریست . . علت گریه‌اش را پرسیدم ، گفت : نمازم قضا شده ! گفتم : ولی هنوز تازه اذان‌صبح ‌را گفتند ؛ تا طلوع آفتاب خیلی‌‌وقت هست . مجدداً صدایش ‌به گریه بلند شد و گفت : ‌نماز شبم قضا شد . . ! - شهیدمحمدهاشمی ؛