مُنیب .
مُنیب .
کنج ِحجره نشسته بود و میگفت : ماها خیلی نامردیم . همهٔ هستیمون مال امامزمان ِ. اما قلبمون مال
یه مشتی رضا داشتیم تو محلمون که هیچوقت واسه خاطرِ خریدن آب معدنی پول نمیگرفت و میگفت : این آب از اولاد زهرا دریغ شد به خاطر مالِ دنیا ، این نونا از گلوی ما پایین نمیره ؛ [ فدای لبایِ تشنهٔ حسین . ]