مُنیب .
-
- اِلهي ، ضاقَ صَدْری وَ لَسْتُ اَدْری بِاَیِّ عِلاجٍ اُداوی ذَنْبی ؟ خدایا ، سینه‌ام تنگ شده و نمی‌دانم با کدامین دوا گناهم را درمان کنم ؟ - فَکَمْ اَتُوبُ مِنْها ؟ وَ کَمْ اَعُودُ اِلَیْها ؟ چقدر از گناهانم توبه کردم و دوباره به آنها برگشتم ؟ - وَ کَمْ اَنُوحُ عَلَیْها لَیْلی وَ نَهاری ؟ و چقدر به خاطر آنها روز و شب گریه کردم ؟ - فَحَتّی مَتی یَکُونُ وَ قَدْ اَفْنَیْتُ بِها عُمُری ؟ پس تا کی باید اینگونه ادامه دهم و عمرم را با این گناهان فنا کنم ؟ - اِلهي ، طالَ حُزْنی ، وَ دَقَّ عَظْمی ، وَ بَلِیَ جِسْمی ، وَ بَقِیَتِ الذُّنُوبُ عَلی ظَهْری خدای من اندوهم طولانی شد ، استخوان‌هایم شکسته شدند ، بدنم پوسید و جز بارگناهان چیزی برایم نماند . - فَاِلَیْکَ اَشْکُو سَیِّدی فَقْری وَ فاقَتی ، وَ ضَعْفی وَ قِلَّةَ حیلَتی پس بر تو شکایت می‌برم آقای من ، از فقر و بی‌طاقتی و ضعف و بیچارگی‌ام .