مُنیب .
____ _ _ _ یا صاحـب ِقلبی 💙 .
‌ روز نیمه‌‌ی‌ شعبان ، سراسر کوچه و خیابان را ریسه بسته بودند . بساط شربت و شیرینی هم به راه بود . صدای مولودی و دود اسپند ، همه‌جا را پُر کرده بود .‌ فردای آن روز ، همه‌چیز به حالت عادی بازگشت . . دیگر کسی یادش نبود سراغی از امام غریبش بگیرد و دعایی بخواند . ‌ [ آقا رفت ، تا سالِ آینده . !' ]