▪️
«نماز عاشورا» (بخش اول)
✍ استاد علی ابوالحسنی منذر (ره)🔻
1⃣
[پروازِ دلها تا پهندشتِ نینوا]
چشم سر مىبندیم و چشم دل مىگشاییم، و دَمى... این سو و آن سو را مىنگریم. دو سوىِ این پهندشتِ تفتیده را که «نینوا» و «کربلا»یش خوانند...
آفتاب، گویى، چند صد گز پایینتر آمده و راست، چشم در چشمِ پیکارى شگرف دوخته است. هُرمِ نگاهش، چُنان سوزنده است که عَرَق در سینه شریعه فُرات مىخشکد...
این سو و آن سو، دو جبهه در برابر هم صف کشیدهاند؛ یک سو: جبههاى پُرشمار و صدرنگ که تا بُنِ دندانْ مسلّح است و منشورِ حکومت رى را در جیب دارد؛ دستى بر شمشیر و دستى بر کیسه سکههاى زر سرخ. و سوى دیگر: جبههاى اندکشمار که «قلبها» را نه در زرهها، که بر زرهها بسته و مرگ را ــ صبور و مصمّم ــ به پیشواز رفته است. روزى شگفت است و، مردانى شگفت و پیکارى شگفت...
گویى، تاریخ را قُرُق کردهاند و لوحِ محفوظ را گشوده، و در رویدادى خونین، که از آغاز تا انجامِ آن یک روز بیشتر نیست، تقدیر انسان را تا پایان تاریخ، تا قیامت کبرا، رقم مىزنند...
2⃣ [
فرهنگ و آهنگِ نماز در صفوف عاشورا]
در این سو ــ جبهه امام را مىگویم ــ نماز، پروازِ روح است و معنىِ زندگى؛ جامى لبالب از شربتِ حیات، آینه اخلاص و افتادگى، و... منشورِ عصیان علیه هر چه و هر که بر خدا و خِرَد، عاصى است. و در آن سو ــ جبهه یزیدیان را مىگویم ــ نماز، جسمى بىجان است، بازیچه زور و نیرنگ، و ابزارِ ریاکارى و تزویر... وصلهاى سخت بیقواره بر دامن زندگى.
این سو: شب، روشنتر از روز است، و روزْ چراغى فروزان فراراه زندگى انسان. آن سو: روز، تاریکتر از شب است، و شب، بَرَهوتى که ساعتها اندیشه در آن، سرانجام، دستیابى به مُلک دوروزه رى را از خونِ عزیزترین کسان پیمبر، فراتر مىشمرَد! چه مىگویم؟ اندیشهاى در کار نیست، و همه چیز تنها بر مدارِ هوس مىچرخد. دَور بستهاى از خواب و خور و شهوت.
این سو: نماز، چونان چشمه، پاک و زلال است، و آن سو: نماز، تیره آبى عَفِن که ... به فاضلاب کاخ سبز شام آلوده است.
این سو: نماز، محور است؛ ستون خیمه زندگى است، و آسیایى که همه چیز گِرد آن مىچرخد، و آن سو: نماز، حاشیه است، حاشیهنشینِ زر و زور، و به متن زندگى راه ندارد، مگر آن زمان و آن سان که خودکامگان اجازه دهند...
ادامه دارد...
╭────────────╮
🆔 کانال اسرار تاریخ
🌐
eitaa.com/monzer_ir
╰────────────╯