اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِین[1] اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ خدایا کاری کن که خوبی ها را دوست داشته باشم و از بدی ها بدم بیاید و عبادت و انجام هر کار خوبی نزد من محبوب باشد. درخواست لذت احسان از خداوند این دعای خیلی خوبی است که انسان طوری باشد از کار خوب لذت برد. اگر خواستی کار خوبی انجام بدهی مخفیانه انجام بده و قصد قربت کن؛ اگر باخبری که همسایه ات تنگدست است خیرات و صدقات خود را به شخص ناشناسی؛ مثلاً به یک بار بری بده؛ بگو این قالی را برو بده در خانه فلانی؛ تا خدای نخواسته همسایه ات خجل نشود. طوری زندگی کنید که آبروی کسی را نریزید. در احسان، اهل ریاکاری نباشید اگر این گونه بودید در قیامت برای شما اجر و پاداش نیست. اجناس خوب و اعلاء صدقه بدهید جنس خوب هم صدقه بدهید؛ اگر متمکن هستی جنس اعلاء را برای صدقه و خیرات کنار بگذار. شخص متمکنی می گفت برای زکات فطریه جو می شود داد؟ به او گفتند: مگر خودت نان جو می خوری؛ تو که وضعت خوبه برنج اعلای آستانه اشرفیه بده؟ چرا جو می دهی؟! تازه وقتی هم به درب منزل مستحق بردی نگو این فطریه هست؛ تو چکار داری بگویی این برنجی که آورده ام؛ فطریه است ! بگو به منزلتان می آمدم خواستم دست خالی نیایم؛ بگو عیدی است و ... کاری نکن که فامیل فقیرت؛ همسایه تنگدستت خجالت بکشد. بهترین خوبی ها این است که آدمی به فامیل فقید کمک کند بعضی ها به فامیل کمک نمی کنند حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) احتیاط می کردند و می گفتند: اگر در شهر تان مستحق وجود دارد ؛ اشکال دارد که فطریه را به شهر های دیگر بفرستید. پس اگر شما اهل تهران باشید و پول فطریه را فرستادی اصفهان اگر این پول در بین راه تلف شد، شما ضامن هستی و باید یک مرتبه دیگر این پول را بدهی. پس دعا دعای خیلی خوبی هست؛ از خدا بخواهیم که احسان را در نزد ما محبوب کند حدیث در حدیث وارد شده است «خَیرُکُم مَن اَطعَم الطَعام» [2] بهترین شماها کسانی هستند که اطعام طعام می کنند؛ غذا درست می کند و به دیگران اطعام می دهد. حکایت درقدیم رسم بود کسی که مرده ای داشت در شب های جمعه همان غذایی که میت ایشان دوست داشت می پختند و خیرات می کردند؛ مثلا اگر پدر مرحوم کسی، قیمه پلو دوست داشت، شب جمعه آن را تهیه می کردند و خیرات می کردند و ... در روایت آمده است ارواح مردگان مومنین در شب های جمعه بر بالای پشت بام منازل اقارب و خویشان سر می زنند و می گویند: آن لقمه هایی که جلوی سگان می اندازید به نیت ما خیرات کنید! ما محتاج هستیم، التماس می کنند! [3] والدین بعد از مرگ نیز باید از ما راضی باشند بیاد دارم، زمانی که بچه سال بودم و در مغازه پدرم کار می کردم، بعضی ها سوار بر گاری؛ سیب قندی آورده بودند و داد می زدند؛«خیرات مرده ها». شما هم برای اموات خیرات داشته باشید. اما متاسفانه الان کسی به فکر مردگان نیست! آن وقت می گویند: آقا کار من پیچیده است و گره در زندگی دارم؛ باید چکار کنم!؟ وقتی پدرت از تو راضی نیست، همین می شود. اگر هم بگویی پدرم تا زنده بود از من راضی بود آن مربوط به زمان حیات آن خدا بیامرز است، نه حالا که او را فراموش کرده ایی! الان که دست او از دنیا کوتاه شده و تو برای او کار خیری نمی کنی از تو ناراضی است. حدیث در روایت آمده است: بعضی از افراد هستند که در زمان حیات، والدین آنها از ایشان راضی بودند و بعد از مرگ از فرزندان خود؛ ناراضی هستند. [4] حکایت شخصی در خواب دید که ارواح مومنین به سرعت به سوی بهشت در حرکت هستند و در بین ایشان شخصی بود که لنگ لنگان به سوی بهشت قدم برمی داشت؛ از او سئوال کرد: علت این که شما به آهستگی در حال حرکت به سوی بهشت هستید، چیست؟ مرد جواب داد: آن ارواح مومنینی که به سرعت حرکت می کنند بخاطر این است که اولاد آنها نسبت به اموات خود، اهل خیرات بوده اند، اما فرزند من برای پدرش کار خیری انجام نمی دهد و سیر و حرکت من به سوی بهشت آهسته و کند می باشد. مرد گفت: آدرس منزل فرزند شما کجاست تا به او اطلاع بدهم. روح آن مومن گفت : پسرم رخت شویی دارد و در فلان منطقه ساکن است. این شخص از خواب بیدار می شود و فرزند آن مرحوم را پیدا می کند و شرح واقعه می کند و می گوید: فلانی پدرت از تو ناراضی است و در عالم خواب از تو گله کرد و از تو می خواست که برای او خیراتی داشته باشی. پسر آن مرحوم که وضع مالی مناسبی نداشت و کمی عصبانی بود دست در زیر آب دریا کرد و مشتی آب بیرون ریخت و گفت: این مشت آب هم خیرات پدرم. فردا شب در خواب دید که پدر این