اعتراض انصار نسبت به كيفيت تقسيم غنائم جنگ حنين و خطابه رسول اللَّه (ص) در جواب به آنها ‏رسول خدا (ص) غنيمت‌های جنگی را در جعرانه تقسيم كرد، و در ميان آن غنائم، شش هزار زن و بچه بودند، و تعداد شتران و گوسفندان بقدری زياد بود كه تعداد آنها معلوم نشد. ‏ابو سعيد خدری می‌گويد: رسول خدا (ص) غنائم را تنها ميان آن عده از قريش و ساير اقوام عرب تقسيم كرد كه با بدست آوردن غنيمت دلهايشان متمايل به اسلام می‌شد و اما به انصار هيچ سهمی نداد، نه كم و نه زياد. پس سعد بن عباده نزد آن جناب رفت و عرض كرد: يا رسول اللَّه گروه انصار در اين تقسيمی كه كردی اشكالی به تو دارند، زيرا همه آنها را به اهل شهر خودت و به ساير اعراب دادی و به انصار چيزی ندادی. حضرت فرمود: ‏حرف خودت چيست؟ عرض كرد، منهم يكی از انصارم. فرمود: پس قوم خودت (انصار) را در اين محوطه جمع كن تا جواب همه را بگويم. سعد همه انصار را جمع كرد، و رسول خدا (ص) به ميان آنان تشريف برد و برای ايراد خطابه بپا خاست، نخست خدای تعالی را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: ای گروه انصار آيا غير اين است كه من به ميان شما آمدم در حالی كه همه گمراه بوديد، و با آمدنم خدا هدايتتان فرمود؟ همه تهی دست بوديد خدا بی‌نيازتان كرد؟ همه تشنه خون يكديگر بوديد و خداوند ميان دلهايتان الفت برقرار نمود؟ ‏گفتند: بله، يا رسول اللَّه. ‏فرمود: حال جواب مرا می‌دهيد يا نه؟ عرض كردند، چه جوابی دهيم، همه منت‌ها را خدا و رسولش بگردن ما دارند. فرمود: اگر می‌خواستيد جواب بدهيد می‌گفتيد، تو هم وقتی به‌ ميان ما آمدی كه اهل وطنت از وطن بيرونت كرده بودند و ما به تو منزل و ماوی داديم، فقير و تهی دست بودی با تو مواسات كرديم، ترسان از دشمن بودی ايمنت ساختيم، بی يار و ياور بودی ياريت كرديم. انصار مجددا بعرض رسانيدند همه منت‌ها از خدا و رسول اوست. ‏حضرت فرمود: شما برای خاطر پشيزی از مال دنيا كه من بوسيله آن دلهايی را رام كردم تا اسلام بياورند ناراحت شده‌ايد؟ و آن نعمت عظمايی كه خدا بشما قسمت كرده و به دين اسلام هدايتتان فرموده هيچ در نظر نمی‌گيريد؟ ای گروه انصار! آيا راضی نيستيد كه يك مشت مردم مادی و كوته‌فكر، شتر و گوسفند سوغاتی ببرند و شما رسول خدا را بسلامت سوغاتی ببريد؟ به آن خدايی كه جان من در دست اوست اگر مردم همه به يك طرف بروند، و انصار به طرف ديگری بروند، من به آن طرف می‌روم كه انصار می‌روند. و اگر مساله هجرت نبود من خود را مردی از انصار می‌خواندم. پروردگارا به انصار رحم كن، و به فرزندان و فرزندزادگان انصار رحم كن. ‏اين بيان آن چنان در دلهای انصار اثر گذاشت كه همه به گريه درآمده و محاسنشان از اشك چشمانشان خيس شد. آن گاه عرض كردند: ما به خدايی خدای تعالی و به رسالت تو راضی هستيم، و نسبت به اين معنا كه قسمت و سهم ما توحيد و ولايت تو شد خوشحال و مسروريم. آن گاه متفرق شدند. المیزان، تفسیر سوره توبه. آیات ۲۵ _ ۲۸ صلوات الله علیک https://eitaa.com/mssadeghi_ir