مظلوم علي جان😭😭 دوباره اشک میریزد علی آهسته در بستر گمانم دیده در خوابِ شبانه دود و خاکستر گمانم دیده زهرا را که مظلومانه می سوزد میان قُلزمِ آتش که افتاده ست بر یک در گمانم دیده دستِ نانجیبی را که سیلی زد به آن رویی که بوسیدش هزاران بار پیغمبر گمانم دیده سفّاکی لگد زد بر در منزل ... و شاید هم شنید آن لحظه هَل مِن ناصری دیگر و یا دیده ست خونی را که بر دیوار و در مانده همان دربی که زهرا شد به قهرِ میخ آن پرپر نمیدانم چه دید امّا عجب حال بدی دارد دوباره اشک میریزد علی آهسته در بستر ✍مهران ساغری @mzohor