— ببخشید، شما اهل کجایید؟ مرد لبخند زد. نگاهش را به افق دوخت. انگار سوال او را به سفری بی‌پایان بُرد... آرام گفت: — من از سرزمینی آمده‌ام که آفتابش نه تنها زمین، که روح آدم‌ها را روشن می‌کند... جایی که کوه‌هاش هنوز رد زخم شمشیرهایی را دارند که برای آزادی فرود آمده بودند، جایی که کودکی با دستان خالی، بر خاک سوخته بوسه زد و قول داد که دوباره سبز شود... 🖇 نوشته‌ی کامل نرگس صادقی، دانشجومعلم مرکز امام خمینی «ره» کاشان را از اینجا بخوانید.. ┄┅═✧☫✧═┅┄ 【بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان امام خمینی«ره»کاشان】 🔹 @newsbasijdaneshjoey_esf